جدول جو
جدول جو

معنی نیک خصلت - جستجوی لغت در جدول جو

نیک خصلت
(خَ لَ)
خوش خوی. خوش ذات. (ناظم الاطباء). خوش خلق. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
نیک خصلت
نیکخوی خوش خوی خوش خلق
تصویری از نیک خصلت
تصویر نیک خصلت
فرهنگ لغت هوشیار
نیک خصلت
خوش خلق، خوشخو، نیک خصال، نیک خلق، نیک سیرت
متضاد: بدخصلت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ قَ)
معصوب الخلق. (از منتهی الارب) (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خِ)
خوش اخلاق. خوش رفتار. (فرهنگ فارسی معین). نیک خو. خوش خصال:
شاد باش ای ملک پاک دل پاک گهر
کام ران ای ملک نیک خوی نیک خصال.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نژاده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
خوش خوی. خوش رفتار. ملایم و مهربان
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
نیک خصلت بودن. خوش خویی
لغت نامه دهخدا
(نِ خَ / خِ لَ)
نکوسیرت. نکوسریرت. نکوسرشت
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
نیک خصلت. نیکوخصال
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
نیکوخصالی
لغت نامه دهخدا
(جِ بِلْ لَ)
نیک خصال. نیک طینت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خِ مَ)
کسی که خوب خدمت مخدوم کند. (فرهنگ فارسی معین). مطیع. فرمانبردار. خوش خدمت. رجوع به نیک خدمتی شود
لغت نامه دهخدا
(خِ)
خوش اخلاقی. خوش رفتاری. (فرهنگ فارسی معین). خوش خصالی. نیک خصال بودن
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیکو خصلتی
تصویر نیکو خصلتی
خوش خویی خوش خلقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک خدمت
تصویر نیک خدمت
نیکیار کسی که خوب خدمت مخدوم کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک خصال
تصویر نیک خصال
خوش اخلاق خوش رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیکو خصلت
تصویر نیکو خصلت
خوش خوی خوش خلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک خصلتی
تصویر نیک خصلتی
خوش خویی خوش خلقی
فرهنگ لغت هوشیار
خوش اخلاق، خوش خلق، خوشخو، فرشته خو، نیک خصلت، نیک سیرت، نیکوخصال
متضاد: بدخلق
فرهنگ واژه مترادف متضاد